یک گفتگوي ساده ميان چند آگهي در روزنامه
( يكشنبه ۲۴ تيرماه / صفحات داخلي روزنامه ها )
تقريبا كمي عجيب بنظر مي رسد اگر نخواهم براي اين تيتر روز مادر ، روز مصرف توضيحي ندهم و بخواهم نزاع ميان تصاوير ومتن ما را به ورطه معنا يا بي معنايي برساند. چيزي كه در اين تصاوير ديده مي شود روايت كالاهايي است اعم از سرخ كن و مخلوطن كن و .... كه مجموع شده و در قاب آگهي نشسته است با عناويني چون روز مادر مبارك يا روز زن مبارك و ....
در اين تصاوير بندرت سيماي مادر يا زني خوشحال و سرزنده را مي بينيم (بجز آگهي ال جي ) بجاي تصوير انساني زنده با تمام بار عاطفي ، اخلاقي و انساني اش ، شاخه گلي را مي ببينيم كه جانشين مادر شده است. شايد اين شگرد به خاطره ممنوعيت سالهاي پيش در استفاده از تصاوير زنان در آگهي هاي تبليغاتي باز گردد كه آرشيو طراحان را از چنين تصاويري تهي نموده است.غياب تصوير زن در آگهي هايي كه مختص او و روز او طراحي شده است به ظهور سلطه كالا مي انجامد ، كالايي لوكس و مدرن!
در اين روز مادر از تمام ارجاعات انساني و عاطفي اش تهي مي شود و کالا و لذت مصرف از آن جايگزين او مي گردد.قلب اين معنا با قلب معناي ديگري را نيز بهمراه دارد . معناي هديه در اين روز دگرگون مي شود.هديه ديگر بخشش آزادانه و سخاوتمندانه بخشي از خود به ديگري نيست . كاركرد هديه و منش آن ديگرگون مي شود . ما در اين روز از هديه دادن و گرفتن خرسند نمي شويم چرا كه عنصر آزادانه آن به مدد تبليغات راديو و تلويزيون ، آگهي هاي چاپي و فشار افكار عمومي ساخته شده پيرامون اين موضوع به تمسخر گرفته مي شود . بچه ها و مردان در اين روز مجبور مي شوند براي مادران و همسرانشان هديه اي بگيرند و اين آيين انساني بگونه اي تكليف مي شود و از اختيار بيرون مي رود .
و در نهايت شايد بتوان بخشي از اين لذت را ميان سيب زميني هاي سرخ شده در سرخ كن ، غذاي پخته شده بر روي اجاق گاز ،لباس هاي تميز و شسته شده با ماشين لباسشويي ويا مصرف ده ها كالاي لوكس و مصرفي ديگر بازيافت.
پانوشت:
زیر نویس خاطرات من : توي ده سالگي ام با برادر هاي كوچكترم بر سر كش رفتن پنج توماني از قلك سبز پلاستيكي جر و بحث مي كنم . به زحمت پول ها را بدون پاره كردن قلك بيرون مي كشيم و غيب مي شويم .و آنقدر بر سر خريد جوراب پشمي با دستفروش كنار ميدان يكي به دو مي كنيم تا بتوانيم شوق كودكانه مان را به خانه ببريم. روي تاقچه بسته اي كوچك با دستخطي لرزان و كج " روز مادر " را تبريك گفته است. توي بسته ، جوراب پشمي آسوده جا خوش كرده است . به گمانم مي داند كه مادرم به اين زودي ها از هديه كوچك ما دل نمي كند.
زير نويس تصوير آگهي ال جي : مادر سعي مي كند به پسرك لبخند بزند ، پسر دسته گلي براي مادر به ارمغان مي آورد . فضاي خانه گرم است و مادر سعي مي كند خوشحال باشد و صميمي. اين را مي شود از حالت دندانها يش ديد!!!!تصوير كوچك مادر را پشت ماشين لباسشويي مي بينيم كه در كنار يك دستگاه جارو برقي و ماكروويو سنگر گرفته است و با حالتي حق به جانب به ما مي نگرد تا كمي شرمنده شويم و لااقل يكي از اين اجناس را به پاس زحمات اش به او هديه دهيم !