کیچ و جامعه ایرانی(1)، گل های مصنوعی

         کیچ و گل های مصنوعی

مثل یک نعمت فراگیر و یا چونان موهبتی ذاتی و خدادادی، امروزه این تبلور زیبایی به مدد تکنولوژی در همه خانه ها، ادارات، میدان های شهری، پشت در خانه ها، سر مزارها و مقبره ها، عروسی ها، حتی دستشویی ها و... یافت می شود و آنقدر همه گیر و شایع شده است که کسی درباره چرایی آن چیزی از خود یا دیگری نمی پرسد. چرا که حضور این نشانه های جعلی و شبیه سازی شده زیبایی را خواه ناخواه همگان  پذیرفته اند.

گل های مصنوعی، در عنوان خود تناقض و چالشی را به همراه دارد، چرا که بر اساس پیش شرط ها و دانسته های پیشین ما از  گل های طبیعی است که آن را بدلیل زیبایی و طبیعت زنده و سرشارش می پذیریم. هر چند که پذیرفتن  این صفت( طبیعی)  با خود  نشانه های زوال و مرگ را بهمراه داشته باشد. چونان هر مورد طبیعی دیگری، انسان و ...

از این روست که حیات پنج و شش روزه گل را غنیمت می شمریم و عزیزش می داریم. اما گل های مصنوعی با شبیه سازی در رنگ، بافت، ساختار و ... شرطی ذاتی گل را از بین برده اند. شرط طبیعی بودن و برخورداری از طراوت و تازگی !

این روزها شما می توانید به راحتی دسته گلی مصنوعی را در پیشانی خانه تان - بی آنکه نگران ویرانی و مرگ اش باشید – نگه دارید، بی آنکه نگران مراقبت و نگهداری اش باشید.

طبیعی بودن نیازمند مراقبت، دقت و نگهداری است. شما نمی توانید سالها گلدانی را بدون مراقبت (آب، نور، خاک) در جایی نگه دارید.

علاقه به گل های کاکتوس هم شاید از همین مساله ناشی شود، کاکتوس ها با ظاهر غیر طبیعی شان، زنده و طبیعی اند، در عین حال نشانه ها و علایم حیاتی را را به کندی از خود نشان می دهند. آنها نیازمند مراقبت و نگهداری کمتری نسبت به سایر گل ها هستند. کاکتوس ها و گل های بامبو نشانه های مصرف گل های مصنوعی در حالت طبیعی شان هستند و البته بسیار قابل تحمل تر و پذیرفتنی تراز این گل ها هستند.

انواع کیچ ها و از آن جمله گل های مصنوعی پاسخی برای نیازهای جامعه شهری و صنعتی امروزی است، پاسخی برای معماری خانه های امروزی ، نحوه معاش و  گذران ایام در این روزگار. پاسخ به این نیاز ریشه در واقعیاتی دارد، واقعیاتی چون این مساله که گلهای مصنوعی به صرفه تر از گلهای طبیعی است، شرایط و امکان مراقبت از گل برای عموم مردم به آسانی میسر نیست، این مساله در مورد  نگهداری از حیوانات خانگی و کودکان نیز صادق است.

از این رو جامعه مدرن که بر اساس ساز و کارهای اقتصادی و تولیدی شکل گرفته است به ما این اجازه را نمی دهد تا از دال های حقیقی و راستین استفاده کنیم، این جامعه تلاش می کند تا زندگی روزمره را  چونان کالایی بر اساس نیازهای ما، زیبا، مطبوع و خواستی جلوه دهد. از این رو با جعل، شبیه سازی و از بین بردن کارکرد واقعی اشیا ء کیچ را بازتولید می کند. این جامعه با خلق روش هایی چون هنر گل آرایی ، هنر گل سازی و ... با آموزش همگانی و ساده سازی آن از طریق رسانه های جمعی سعی دارد تا آن را چونان موهبتی در دسترس همه قرار دهد. (بنگرید به آموزش های برنامه خانواده تلویزیون)

گل های مصنوعی در جامعه ایرانی (سرزمین گل و بلبل !) توسط عموم مردم و تمامی قشرها مصرف می شود. این مصرف تنها به طیف زنان خانه دار محدود نمی باشد. در اتاق های جلسات رسمی، در تالار کتابخانه ها، در رستوران ها ، در اتاق ریس دانشگاه و حتی بر روی میز شخصیت های فرهنگی و سیاسی نیز می توانید این نشانه های آشنا را ببینید.

این گل ها اشاره به حضوری مداوم و ممتد دارند، گویی هیچ انقطاع و مرگی نمی تواند آنها را از وجودشان شان جدا سازند. حضور هماره و یک شکل آنها ملال و پوچی را به ما گوشزد می کنند. آنان همیشه سبز، شکوفا و پر شاخ و برگ هستند و عوامل طبیعی چون تغییر فصل و ... در آنها هیچ تاثیری ندارد.

گل های کاغذی، پلاستیکی، پارچه ای، چینی و ... با تقلب و خویشاوندی در جنس سعی دارند تا نهایت شبیه سازی را بگونه ای شایسته انجام دهند، تا ما با دیدن این گل ها شگفت زده بگوییم: چقدر طبیعی!

نکته غم انگیز در اینجاست که بارها و بارها دیده ایم که کسی در مواجهه با گل های طبیعی گلدانی، با احتیاط آنرا لمس کرده و با ناباوری گفته است: عین مصنوعیه !

این عبارت اقرار صادقانه ایست به اینکه جهان بشدت شبیه سازی شده است و مرز میان طبیعی بودن و مصنوعی بودن، واقعی و غیر واقعی بودن در حال از بین رفتن است.

واقعیت این است که ما چون گلی را در گلدان نکاشته ایم، از آن مراقبت و نگهداری نکرده ایم و تغییر و دگرگونی و حتی ویرانی و مرگ اش را ندیده ایم نمی توانیم به این تمایز و تشخیص دست یابیم. به دلیل همین عدم شناخت است که در میان درختان و گلهای میدان شهری ، نخل  مصنوعی نارنجی رنگی با چراغ های الوان نصب می کنیم، از دیدن قطره های چسب بر روی گل های مصنوعی و شباهت احمقانه آن با شبنم  دچار حیرت می شویم و لذت کودکانه ای نصیبمان می شود و به پاشیدن اکلیل و اضافه نمودن انواع خرت و پرت های اضافی چون گونی و حصیر، کاغذ کشی و ... به چند شاخه گل اعتراض نمی کنیم.

نمی دانم اما شاید سالهاست که به تعبیر شاهزاده کوچولو، در هیچ اخترکی گلی در انتظار ما  نیست و  مدتهاست کسی یا چیزی ما را  اهلی نکرده است چرا که سالهاست، بی آنکه خود بدانیم شرایط اهلی کردن را از دست داده ایم!


زیرنویس خاطرات من: عجیب بود اما نام گل های زیادی را بلد بود ، به خاطر همین هر وقت می خواستند توی خانه برای کسی گل بخرند، دخترکی هشت نه ساله مغروری را می فرستادند گل فروشی انگار که بخواهند نان یا یک کیلو پیاز بخرند ،بعدها دیگر فامیل هم به این استعداد عجیب پی برده بود ، و بعدتر ها در دانشگاه نیز ، حتی گاه در محل کار نیز عنان اختیار بدست تخیل او رام می شد . دخترک این موهبت عجیب را یک تابستان در برخورد با کتابی درباره گلها بدست آورده بود. تمام تابستان برادران دخترک با خوشحالی دست بر روی نوشته های زیر تصویر گل ها می گذاشتند و از او نام گلها را می پرسیدند. دختر از گل های مصنوعی بدش می آمد چون همه آنها را به یک نام می خواندند و در نتیجه موهبت او به هیچ دردی نمی خورد !

 

زیر نویس اخلاقی: اگر بگویم که همه این حرفها را از خودم ساخته ام دروغ است ، بدون نیم نگاهی به مقالات ارغنون خصوصا آراء بودریار و فدرستون  نوشتن این یادداشت ممکن نبوده است.

چهارمین همایش نشانه شناسی هنر

چهارمین همایش نشانه شناسی هنر در تاریخ چهارشنبه نهم اسفند 1385 در تالار فارابی دانشگاه هنر و توسط گروه نشانه شناسی هنر برگزار خواهد شد. این همایش در سه نشست و از ساعت 9:30 صبح تا 17:00 بعد از ظهر ادامه خواهد داشت. (نقل از  وب سایت دکتر سجودی)

برای دریافت برنامه همایش کلیک کنید.