كنكور اسطوره طبقه متوسط ايراني


كنكور اسطوره طبقه متوسط ايراني

شايد در ده سال پيش امكان چنين حجمي از تبليغات (رسانه هاي ديداري و شنيداري) براي كنكور غيرقابل تصور بوده است. امروزه در ميادين شهري، مجلات و روزنامه، تلويزيون و در همه جا، سخن از انواع و اقسام كنكورهاي آزمايشي، جزوات درسي، كلاسهاي كنكور و … است كه خودنمايي مي كنند. اين تبليغات شامل همه سطوح (كارداني، كارشناسي، ارشد و حتي دكترا) مي باشد و تمامي رشته ها را دربرمي گيرد. سودآوري و تقاضاي مداوم از طرف مخاطبان سبب شده است كه حتي اين حجم وسيع از تبليغ نيز نتواند پاسخگوی متقاضيان مي باشد. اين تصاوير همگي از ديواري در ميدان انقلاب عكاسي شده است. علاوه بر مكان نصب اين آگهي (ميدان انقلاب، نزديكي به دانشگاه تهران و …) كه خود نشانه اي است، نحوه نصب آن و تكثير بي پايان اين آگهي ها بيانگر چه چيزي است؟ آيا نشان از رقابت فشرده ميان آموزشگاههاي مختلف است؟ تعبيرهايي چون «غول كنكور»، «سد كنكور» و … بيانگر چيست؟
در تصاوير مي بينيم كه چگونه تضاد ميان تيرگي و روشني (سياه و زرد) به زمينه اسطوره اي اين آگهي ها مدد مي رساند.تقابلي ميان خير و شر، سياهي و نور ،چيزي كه ما را به ياد عمل قهرمانان مي اندازد. قهرمانان المپيادهاي يوناني كه مظهر زيبايي، پاكي و نجابت بودند و پيروزي در مسابقات به كسي تعلق مي گرفت كه از طلسم قدرت شكست ناپذير خدايان برخوردار مي شد و احترام و هيبتي نزد مردم مي يافت.
هدف از اين بازي ها، بر اين بود كه مشخص كنند عطيه رباني پيروزي به چه كسي تعلق مي گيرد. آنگاه كساني كه مشمول آن مي شدند براي بزرگداشت اين فيض رباني، ساخت تنديس هايي را به هنرمندان زمان خود سفارش مي دادند.
قبولي در كنكور نيز به گونه اي آييني شكست دادن اين غول بي شاخ و دم است و گذشتن از «سدي» نفوذناپذير، شايسته احترام و تقديري به فراخور آن است. چاپ عكسهاي «قهرمانان» اين مسابقه در روزنامه ها و مجلات، تقدير و تشويق آنان به صورتهاي گوناگون و از طرف نهادهاي مختلف و … همگي ما را به اين باور مومن مي سازد كه «كنكور» اسطوره طبقه متوسط ايراني است و همه ساز و كارهاي يك اسطوره را نيز با خود به همراه دارد.
اين اسطوره در بهترين حالت خود نمادي از تحول خواهي طبقه متوسط است. اين انديشه كه تلاش براي كسب دانش بيشتر كه بالطبع به دستيابي سرمايه بيشتر و در نتيجه رفاه مي انجامد تا مدتها اسطوره اين طبقه بوده است. اسطوره اي كه تا پيش از اين تا حدودي در واقعيت ريشه داشته است وليكن امروزه به دليل فزوني فارغ التحصيلان بيكار، ايجاد انواع دانشگاههاي پيام نور، غير انتفاعي و … در حال سست شدن مي باشد.  اين اسطوره سيال است؛ هر سال قهرمانان اين اسطوره عوض مي شوند و چهره هايي جديد جايگزين قبلي مي شوند.
معیار سنجش موفقیت تحصیلی ، هوش و پشتكار فردي كه در كنكور شركت مي كند (كيفيت) به صورت رتبه اي كه در كارنامه او درج مي شود كمي مي گردد و جامعه نيز بر اساس آن به قضاوتهاي ارزش مدارانه دست مي زند. رتبه هاي دو رقمي تحصيل در دانشگاه تهران و ...اين روزها حتي بدست آوردن فرصت هاي شغلي و امكان ادامه تحصيل نيز به اين مولفه بستگي دارد.اين قضاوت به گونه اي است كه حتي خود فرد نيز سيماي اش را در آن مي بينيد. سيمايي از كام يابي ها، اراده هاي آهنين، شكست ها و .... كنكور نيز چون ديگر اسطوره ها از روش «مايه كوبي*» مدد مي جويد و سعي مي كند تا با نشان دادن بدي اتفاقي اين مسابقه بر بدي اصولي چنين نظامي سرپوش بگذارد و حتي در مواقعي در پي درمان آن برآيد. انتقاد درباره اشتباهات آزمون، رسوايي متقلبان كه گاه حتي مديران ارشد سازمان سنجش را هم نشانه مي گيرد ،  ايجاد موسسه هايي براي رفع اضطراب، مشاوره هاي تحصيلي و … همگي بيانگر روش مايه كوبي است كه اين اسطوره از آن مدد می جوید تا بتواند همچنان در جامعه ایرانی به حیات خود ادامه دهد.


زير‌نويس خاطرات من:
براي گرفتن رتبه بايد مي رفتيم مدرسه ای ديگر، حسن اش اين بود كه همه دوستان ابتدايي و راهنمايي و ... بعد از سالها مي ديديم. وقتي اسمم را خواندند تا رتبه را ازلاي نرده هاي  پنجره اي نيمه باز بگيرم، هووي دوستان بود كه با صداي بلند مي گفتند : دو رقمي ! دورقمي ! كاغذ را با عجله گرفتم و از زير فشارجمعيت خودم را بيرون كشيدم و تا امروز كسي  رتبه واقعي ام را نمي داند. فقط يادم مي آيد كه تقريبا يك ماه صبح و عصر كارم گريه بود . رتبه دورقمي كجا و رتبه من كجا!

زیرنویس اخلاقی:
*مايه‏كوبى.يعنى قبول شرى عرضى براى خلاص شدن از دست‏شرى اساسى.به عنوان مثال بورژوازى با به رسميت‏شناختن جنبش اعتراضى آوان - گارد خود را از شر اعتراضهاى بنيان‏افكن خلاص مى‏كند.

در شروع " درباره نشانه " با خودم و خداي خودم عهد كرده بودم كه همواره دانش عمومي مخاطبان اين صفحه را در نظر بگيرم و از نقد دانشگاهي و ...فاصله بگيرم . اگر درباره "مايه كوبي " كه از اصطلاحات "بارت" مي باشد مي خواهيد بيشتر بدانيد:اسطوره امروز. رولان بارت . مژده دقيقيان. نشر مركز(كتابي كوچك و مقدس البته براي من ).
و يا رجوع كنيد به :فصلنامه ارغنون . رولان بارت و اسطوره و مطالعات فرهنگی
. ترجمه يوسف اباذري.

دگرديسي معنا در عكس هاي يادگاري گذشته و امروز


دگرديسي معنا در عكس هاي يادگاري گذشته و امروز

خب به ظاهر ماجرا خیلی روشن است ! بیست سال پیش  نگرش مردم به گرفتن عکس یادگاری با امام رضا بدینگونه بوده است که کنار پرده نقاشی از حرم یا ضریح بایستند و امروز نیز به مدد کامپیوتر و فیلترهای فتوشاپ و ...پشت دیوارکی می ایستند و عکس یادگاری می گیرند. ( مجموعه عكس اميد صالحي)

این چیزی است که از ظاهر عکس ها می توانیم برداشت کنیم . اما بیست سال پیش و پیش تر از آن میان حرم (امر قدسی ) و فرد فاصله ای بوده است. حرم تصویر (نقاشی روی پرده ) بوده است و  با پرسیکتیو غیر عادی اش که از کبوتران آسمان تا مناره ها و گلدسته و ایوانها و ...در بر می گرفته است و شخص (عکس ) بوده با جزئیات مخصوص به خود و هیات انسانی اش.و میان ان دو فاصله ای است از دو جنس متفاوت (عکس و نقاشی ).

از این رو هیچ گاه حرم و فرد با هم یکی و درهم تنیده نگشته است . همگان بر اساس پیش شرط پذیرفته بودند که تصویر پرده تنها نشانه ای است از حرم و براین نشانگی اذعان داشتند. اما اکنون به نعمت وفور انواع امکان های عکاسی (دوربین های دیجیتال ، گوشي موبايل و ..) عكس هاي ‌فراواني از گنبد طلا و ضريح و ...  را در همه جا مي بينيم . از اين رو ديگر از آن بعدساختگي عكس هاي گذشته خبري نيست. تصوير فرد با تصوير حرم يكي مي شود و چه بسا با محو نمودن لبه هاي تصوير فرد ، مي توان او را در آسمان و حتي بالاتر از گنبد تصوير نمود!

در عكس هاي امروزي نه تنها فرد جزئي از حرم شده است كه بگونه اي دروغين محو و ذوب در آن جاذبه الهي و نوراني گشته است. به ژست هاي آدم ها در عكس هاي گذشته و امروز دقت كنيد. ديگر از آن جذبه و احترام خبري نيست . اين عكس (عكس امروزي )‌مي توانست ژستي براي پارك يا مجلس عقدكنان باشد.اين روزها نشانه هايي از سفرهاي دسته جمعي به مشهد در عكس ها نيست . عموم عكس ها پرتره هايي هستند كه ديگر جايي براي تصوير مادربزرگ و دايي و خاله و ...در آن نيست.

از اين رو هنوز هم مي توان به عكس هاي روي تاقچه پدربزرگ ها و مادربزرگ ها بعنوان عكس هاي ديدني و حتي هنري نگاه كرد. و از ديدن قيافه هاي معصوم و بهت زده آنان مقابل دوربين لذت برد. عكس هايي كه بر دروغين بودن خود شهادت مي دهند و همين اقرار صادقانه به امر جعلي است كه پي به امر صادق مي بريم . اينكه " همه اين آدم ها به زيارت مشرف گشته اند ،‌دستشان به ضريح رسيده است و ..."  آنان خواسته اند تا خاطره خود از اين سفر (مشهد) را به خانه بياورند ، تخيلي كه با امر واقع فاصله دارد و همين فاصله است كه از حاشيه عكس ها فراتر مي رويم و به بازسازي نشانه هاي پيرامون عكس ها مي پردازيم . نشانه هايي چون زندگي در آن سالها كه پيشاني آدم هاي توي عكس را نشانه گرفته است!


زيرنويس خاطرات من : چند روز پيش تمام خيابان امام رضا و بازار را زير پا مي گذاريم تا بتوانيم عكاسي را پيدا كنيم تا از آن عكس هاي قديمي برايمان بگيرد . از ان عكس هايي كه تا همين چند سال پيش روي هر تاقچه اي مزين بود و سند افتخار  اينكه به زيارت امام رضا رفته ايم . خب قرار بود آن حس نوستالوژيكي را كه پدران و مادرانمان توي آن عكس ها بجا گذشته بودند با خودمان به خانه بياوريم . قبول دارم كه كمي شيطنت هم چاشني اين خواسته ما شده بود. خواسته اي كه البته محقق نشد. .

زیرنویس احتیاطی: توصیه کردن آن هم توصیه برای خواندن کتاب باشد ُ شاید زیاد چنگی به دل نزند اما باید بگویم که آنچه در این تحلیل آمده است به مدد مقاله های "درباره عکاسی " سوزان سانتاگ در مجله عکس  با ترجمه فرزانه طاهري(شماره های دقیق اش را نمی دانم ) ، كتاب" درباره نگريستن"  نوشته جان برگر  از انتشارات آگه و"  چرا مردم عكس مي گيرند" ترجمه رعنا جوادي ، صورت گرفته است و بنظرم منابع خوبي براي مطالعه مي باشند.

ستايش فرم و پرستش كالا

 

ستایش فرم ، پرستش كالا

حتما براي شما هم اين مساله اتفاق افتاده است كه پس از تمام شدن عطر يا اسپري و يا مصرف انواع لوازم آرايش و ......... به اصطلاح دلتان نيامده است  كه ظرف كالاي مورد نظر را دور بياندازيد.
اين مساله خصوصا در مورد شيشه هاي عطر و ادكلن مصداق بيشتري مي يابد ، بگونه اي كه بسياري از مردم از اين " به جا مانده ها " بعنوان وسايلي تزيیني و چونان مجسمه هاي شيشه اي استفاده مي نمايند.
در اين مورد نمي توان شما را به جهت علاقه به اين ظروف و جمع كردن كالاي بي مصرف اما زيبا سرزنش نمود.چرا كه هدف طراحان بسته بندي نيز تا حدودي همين  بوده است. كالا در دوران مدرن به مثابه بت(فيتيش ) عمل مي كند . تازگي ، زيبايي و بي نقصي آن ستايش مي شود. از اين رو اصالت به كالا در اصالت به  نحوه بسته بندي و طراحي آن نمودار مي گردد.
قبل از آنكه كالايي را مصرف كنيم به ستايش زيبايي طراحي و فرم آن بر مي خيزيم و تنها پس از بجاي آوردن اين عمل آييني است كه آن را مصرف مي كنيم . در واقع چه بسا قبل از تصميم گيري درباره انتخاب كالا مجذوب فرم و تكامل خارق العاده آن مي شويم .از اين رو بعيد نيست كه طراحان صنعتي نيز از اين آيين هاي پرستش اعم از رقص ، نيايش و ... جهت الهام در خلق فرم هاي خويش بهره گيرند.
در تصاويربالا مي بينيد كه چگونه سماع عارفانه صوفيان دستمايه طراحي فرم شيشه عطر توسط 
كريم رشيدطراح مصري ساكن نيويورك مي گردد.
ستايش از فرم و اصالت به آن ، آيين پرستش  هنر دوران مدرن تلقي مي گردد. به اطراف خويش بنگريم تا دريابيم تسبيح گويان و سجده كنندگان و ركوع روندگان و.. ...در اين عصر از عناصر طبيعت و مظاهر زندگي چون آب و باد و خاك و آتش فراتر مي رود و  اشياء و لوازم زندگي روزمره  را در بر می گیرد.

پانوشت:


زیرنویس ارتباطی : حتما طرح های کریم رشید رااینجا ببینید و روی هر لینکی که داده کلیک کنید مطمئن باشید

ایده های خوبی اعم از طراحی کاسه و بشقاب گرفته تا لباس و ...می یابید.