" تاملی در بازسازی پیاده رو های خیابان ولی عصر"
بازگشت به حاشیه و گریز از متن - این روزها در خیابان ولی عصر کارگران مشغول کارند، سنگ ها را جابجا می کنند ، مسیر جوی را تغییر می دهند و کف پیاده رو را بازسازی می کنند و در میان عبور و مرور گیج و آشفته عابران، آسوده در حال کارند. آنان با ابزارهای چه بسا ساده خود در تلاش اند تا این چهل تکه کثیف را رفو کنند. چهل تکه ای که تنها تکه هایی از آن پارچه زربفت روزگاران گذشته را به یادگار دارد. خیابان متنی است که که ما هر روز آن را به بهانه های مختلف می خوانیم و چه بسا نشانه های آشکار این متن چون میدانها و ساختمان های مشهور آن را ازبریم.نشانه هایی چون امامزاده صالح ، میدان تجریش، پاساژ اسکان، میدان راه آهن و ... دیگر برای ما نشانه نیست چرا که از کارکرد خود فراتر رفته و به نماد بدل گشته اند. این متن(خیابان) سالهاست که در زندگی فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و حتی خانوادگی ما نقش دارد. با خواندن آن به مدرسه یا دانشگاه می رویم. ما را به محل کسب و کارمان عبور می دهد و چه بسا عصرها در حوالی این خیابان به نظاره مردم، مغازه ها و روزمرگی مردمان می رویم. سالها پیش، سالهای درون عکس، خیابان ولی عصر متنی بود مرکب از پیاده رو و خیابان، که هیچ یک بر دیگری غالب نبوده است. اما اکنون متن خیابان در سیطره ماشینها و موتورسوارهاست. بندرت می توانید از این خیابان دامنه هوس انگیز کوهها را ببینید، کم پیش آمده با آرامش بتوانید از میدان تجریش تا ونک را پیاده طی کنید و مسیر عوض نکنید! - خیابان هر روز چون کتابی در برابرمان گشوده می شود و ما هر روز بعلت هزار مشغله شغلی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تنها فرصت می کنیم تا بعضی از صفحات آنرا عجولانه ورق بزنیم و هیچ گاه متوجه حاشیه پرنقش آن نمی گردیم و چه بسا حتی نمی توانیم متن آنرا بخوانیم. پیاده رو حاشیه امنی است که ما را به سلامت از متن خیابان عبور می دهد. خوانش هر متن بدون خواندن حاشیه آن ممکن نیست و آقای شهردار به فراست خود یا مشاورانش دریافته است که سیطره هر متن غالبی به حذف حاشیه می انجامد. از این رو کارگران مشغول کارند تا حاشیه از دست رفته این متن 18 کیلومتری را ترمیم کنند. آنان چون مذهبان نسخه های کهن شاهنامه، بوستان و ... بر آنند تا با نصب چراغ ها، مجسمه ها، صندلی ها و ...این متن را بیارایند. آنان در تلاشند تا بتوانیم معناهای ضمنی متن خیابان را در بافت شهری دریابیم، معناهایی چون نگریستن، جستجو کردن، تامل کردن و چه بسا دریافتن معنایی از بی شمار معناهای زندگی به هنگام قدم زدن در حاشیه ای که سالها از آن محروم بوده ایم. - زیر نویس عکس: شگفت زده می شوم وقتی میان ردیف درختان بلند و یکدست ا ین خیابان قدم می زنم . آن دورها ، آنجا که مثلا دو خط موازی به هم می رسد کوه را می بینم و کپه های درخشان ابر ها را. نمی دانم به گمانم باید آخر اسفند باشد ، یعنی درخشندگی ابرها و آسمان این نوید را به من می دهد . تقریبا چهل سال پیش گذر از خیابان پهلوی (ولیعصر) را حس می کنم . بی اختیار یاد آن کلمه لعنتی"عین خارج" می افتم . در تمام این سالها ، روز به روز از عرض خیابان کم شده است ، تعداد زیادی از هزاران چنار دیرپای و استوار این خیابان شانه خم کرده و به زمین افتاده است و چهارراهها و میدان ها و ساختمان های بلند ، این هم آغوشی درخت ، خیابان و آسمان را از ما دریغ کرده است. آری دریغ! زیر نویس اخلاقی: مجوعه عکس های قدیم تهران و مجموعه بسیاری از عکس های ایران را (بعلت قیمت نسبتا گران و نایاب بودن این مجموعه ها ) می توانید در کتابخانه عکسخانه شهر بیابید و چه بسا اگر شناسنامه تان را گرو بگذارید، بتوانید این مجموعه ها را به خانه آورده و لذت دیدن عکس را با خانواده تجربه کنید.